مرور شرایط پیش رو
میخواستم بیام درباره یه ماجرایی با یکی از استادامون که با ریش تیغ میزنه اینجا بگم که ننوشتم و ننوشتم تا از داغی ماجرا گذشت و دیگه از تاریخ گفتنش رد شد. گرچه همون موقع هم دو به شک بودم که بیام بگم یا نه چون طرف خیلی شناسه و ممکنه غیبت بشه و اینا.
کمتر از سه هفته تا آزمون فاینال (ما بهش میگیم آسکی) مونده و من تازه شروع به خوندن کردم، استرس دارم ولی درباره اش امیدوارم.
دو هفته ی پیش رو به شدت شلوغ و پر کاره. صبح ها بیمارستان، عصرش کلاس آمادگی فاینال و باشگاه و درس خوندن برا ازمون. بعضی روزها تایم باشگاه با کلاس هام تداخل داره و برا خودم هم جالبه که باشگاه رو در اولویت قرار میدم. به طور کلی handle کردن این وضعیت برام دشوار و البته لذت بخشه.
پ.نون:آزمون آسکی یه آزمون جالب و کارامده.یه آزمون کیس محوره، اینجوره که درس هایی که در طول دوره کارشناسی خوندیم رو باید به صورت عملی و کاربردی امتحان بدیم.
مثلا وارد اتاق میشی و میبینی که یه بیمار رو تخت خوابیده بعد یه سناریو داری که این بیمار درد شدید قفسه سینه داره، علایم حیاتیش فلانه و نوار قلبش اینه. چه اقداماتی براش انجام میدی.
بعد باید تو با توجه به اطلاعاتی که دادن و تفسیر نوار قلب و فکر کردن به اینکه این بیمار چه مشکلی داره و اولین اقدام مورد نیازش چیه بگی فلان میکنی و اگه پروسیجری هم باشه باید بری انجامش بدی.
به نظر من آزمون جالبیه چون همزمان دروس تئوری و فنون بالینی دوره تحصیل و تفکر نقادانه و سرعت عملت رو میسنجه.
اما مشکلی که داره اینه که ما تو این ۴ سال هیچ وقت اینطوری بهمون آموزش ندادن. تعداد دفعاتی که ما طی فرایند کار کردیم و اساتید انجام دادن به تعداد انگشت های دست بوده. حالا این تغییر عملکرد برامون نا آشنا و سخته.