گاوگیجه ی درونی

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

لختگی زبان گرفته بودم...

اَه‌ه‌ه‌ اصلن متوجه نمیشم چی میگی. چرا قبل اینکه جمله تو تموم کنی سراغ یه مطلب دیگه میری؟ چرا یهو وسط ماجرا توقف میکنی؟چرا انقدر از این شاخه به اون شاخه میری؟ چرا جمله هات فعل ندارن؟؟

لختگی زبان گرفته بودم، یهویی مطلب تو ذهنم گم میشد. دچار پرش افکار شده بودم و کلمات قبل ادا کردن تو هم می لولیدن و سالاد میشدن. 

داشتم به یه شخصیت دوری گزین تبدیل میشدم، نه خجالتی بودم،نه غیر اجتماعی. میل زیادی به داشتن همنشین داشتم،ترس از طرد شدن نداشتم ترسم از فهمیده نشدن بود.

سعی داشتم کم‌کم وارد جمع های بیشتری بشم و شدم . لحظات طاقت فرسایی بود ولی انجامش دادم :)

۲۱ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۱۹ ۱ نظر ۰

مدرسه شبانه

_تدی فقط میخواستم بدونی تو مثه پسری هستی که هیچ وقت نداشتمش

+خب بیخیال تو جو جونیور رو داری

_خب اره ولی اون پسریه که دارم

۱۸ خرداد ۹۹ ، ۱۰:۲۲ ۰ نظر ۰

لعنت به نظام تک فرزندی

عمیقا دلم میخواست مث پدرم چند تایی خواهر و برادر میداشتیم که هر از چندگاهی بهم زنگ میزدن و حالم رو می‌پرسیدند و من هم در حالیکه دستم رو روی پهلو ام گذاتشم و فشار میدادم که دردش مانع تکلمم نشه بخندم و بگم معلومه خواهر جان حالم خوبه ولی لعنت به شعار " فرزند کمتر زندگی بهتر" همونی که وقتی کوچیک بودم رو ساختمان سر چهارراه کشیده بودن.

همونی که باعث شد به جای اینکه الان با برادرا و خواهرام سر و کله بزنم اینجا روزنگار بنویسم.

لعنت به نظام تک فرزندی

۰۹ خرداد ۹۹ ، ۲۲:۲۱ ۲ نظر ۰

من منبع الهام کسی نیستم

۰۵ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۲۱ ۰ نظر ۰