گاوگیجه ی درونی

۵ مطلب با موضوع «برای زندگی» ثبت شده است

تو مثل شاه بیت یه شعری

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ تیر ۰۲ ، ۲۳:۰۱

چون امروز اخرین روز دی ماهه

خب دی ماه پر حادثه من هم تموم شد

اول از هم اینکه یه دست به افتخار این بازیکن که شیفت لانگ بوده و مریض بدحال درد قلبی رو manage کرده بعد برگشته خونه و روپوشش رو شسته و زبان تمرین کرده.
ایده زبان جدید یاد گرفتن رو از وبلاگ خاطرات یک عدد الکی شاد گرفتم و سه روزی میشه که دارم اجراش میکنم، برنامه دارم که ادامه بدم اما حتی اگه نتونم هم خودم رو سرزنش نمیکنم چون یه تغییر جدید خوب و به موقع بود که منو به اندازه خوبی به شرایط خوبی رسوند.
من این ماه خیلی بزرگتر شدم، (هم ظرفیتاً و هم سناً) یکم اسون تر گرفتم و تو بخش نفرو تونستم روابط خوبی رو شکل بدم، با بعضیا جدی و با عده ای با شوخی و خنده، در هر صورت کار رو جلو میبردم و سعی میکردم خیلی به خودم فشار نیارم، برا خودم یه عالمه که نه اما خب تقریبا خوب خوراکی خریدم و از دل خودم در آوردم. برنامه دارم ماه بعد رو هم همینجور پیش برم و خیلی به فکر پس انداز نباشم و سعی کنم محل کارم رو به یه جای لذت بخش تبدیل کنم، شده حتی با خوراکی :)
ماه بعد برمیگردم بخش قبلی و نمیدونم اوضاع اونجا چطور خواهد بود اما من خودم رو برای یه ماه اماده کردم چون ممکنه این تعویض بخش ها باعث شده باشه نتونم خوب با بخش قبلی سازگار بشم و یکم اولش کند پیش برم و سرزنش بشنوم و سختی بکشم، اما خوب میدونم که یک؛ اولین دفعه ام که نیستش با این چیزا رو به رو میشم و دو؛ میگذره.
این مدت انقدر کامنت های پر مغز ازتون دریافت کردم که همین الان دو تا عنوان پر و پیمون دارم و نیاز به وقت دارم که بشینم بنویسمشون، امیدوارم تا اون موقع ایده ها از سرم نپرن و انگیزه ام برا نوشتنشون کم نشه.
و این مدت که با اضطراب زیادی مقابله کردم هم تجربه های خوبی پیدا کردم که برای دوران های مضطرب بعدم خیلی به کارم میاد و قصد دارم بعد تر که وقت پیدا کردم درباره اش بنویسم.
کلاس خیاطی رو هنوز میرم اما از اینکه وقت نمیکنم بدوزم ناراحتم و از اینکه چشمام ضعیفتر شده ناراحت ترم و وقتی به این فکر میکنم که ممکنه به خاطر چشم هام لازم باشه خیاطی رو کنار بذارم ناراحت تر تر میشم، اما خوشبختانه اونقدر وقت ندارم که به این موضوع فکر کنم و بابتش غصه بخورم.
فردا شیفتم و تقریبا روزی هم نیست که شیفت نباشم، فردا قصد دارم که صبح زود بیدار بشم و قهوه بخورم ‌که خوابم نبره و بتونم کلک اون یه بسته چیپس توی کشو که تقریبا سه هفته شده اونجا منتظرمه رو بکنم.

 

خدایا برکت به زمان هامون بده :)

۳۰ دی ۰۱ ، ۲۲:۲۱ ۳ نظر ۹

sololearn

چند وقتی از تابستون رو که خیلی بیکار شده بودم تصمیم گرفتم یکم برنامه نویسی یاد بگیرم. اومدم دو تا اپلیکیشن نصب کردم یکیش همین sololearn و اون یکی Mimo. هر دو تا اپ برنامه نویسی رو یاد میدن. توی Mimo زبان برنامه نویسی پایتون و جاوا اسکریپت و HTML یاد میده و برنامه sololearn تنوع زبان های برنامه نویسیش بیشتره. 

من میخواستم پایتون پایه یاد بگیرم برای همین فقط از تجربه ام درباره همین مورد مینویسم.

 

 

برنامه Mimo خیلی اموزشش ساده و راحت بود اما به نسبت طولانی تر هم بود انگار که ریز ترین نکات پایه رو گفته بود کاملا راحت متوجهش میشدم و بعضی جا ها حس میکردم که منو خنگ فرض کرده چند بار میخواد این موضوعو تکرار کنه. تمرین هاش هم خیلی ساده بود و یه جوری بود انگار که خودش داره حل میکنه و ازت فقط میخواد که براش تایپ کنی. خلاصه اگه ادم صبوری نباشد یه مقدار براتون خسته کننده است.

و برنامه sololearn  فضای برنامه جامع تر و باز تر از برنامه میمو بودش و در رقابت بودی با افراد هم سطحت. اموزشش یکمی سخت بود یکی دو درس اول رو خوب توضیح میداد اما درس های بعدی نمیومد از ب بسم الله توضیح بده و فرض رو بر این میذاشت که خب تو این ها رو از درس و تمرین های قبلی کاملا بلدی، بعضی چیز ها رو هم باید خودت کشف میکردی و کسی برات توضیح نمیداد. دوره اش کوتاه تر بود و سریع تر چند تا کد اولیه و پایه رو یاد میگرفتی و میتونستی باهاشون تمرین ها رو انجام بدی که همین یه مقدار انگیزه بخش بود. تمرین هاش چالش بر انگیز تر بودن و بعضی جا ها واقعا لازم بود حسابی فکر کنی و بار ها کد بزنی و اشتباه بشه تا به نتیجه برسی. یه مشکلی که این برنامه داشت این بود که همه تمرین ها قفل بودن و برای باز کردنشون باید الماس جمع میکردی و میدادی. الماس هاش پولی نبود بلکه بر اساس مدت زمان اموزش و مداوم اموزش دیدن الماس بهت میداد. باز هم سخت بود الماس جمع کردن به طوری که تنها میتونستی از هر پنج شش درس یه درس رو تمرینش رو باز کنی. البته اگه اکانت پرمیوم میداشتی تمرین ها باز میبود. این برنامه یه خوبیه دیگه داشت این بود که در پایان هر فصلش یه پروژه داشت وباید انجامش میدادی. پروژه هاش دیگه الماسی نبودن :)) 

یه مزیت دیگه ای که داشت این بود که توی درس ها گوشه سمت راست یه گزینه کامنت بود که بچه ها اونجا اگه مشکلی داشتن یا توضیح اضافه تری میخواستن مینوشتن و بقیه کاربر ها هم جواب میدادن. همینطور برنامه یه صفحه داشت که مشکلاتت رو کامنت میکردی و یا یه کدی رو مینوشتی و ذخیره میکردی و با بقیه به اشتراک میزاشتی.

 

خلاصه اگه شما هم تا حالا به ذهنتون خطور کرده که یکمی برنامه نویسی یاد بگیرید یا همینکه یه کوچولو باهاش اشنا باشید که از کاروان تکنولوژی عقب نمونید؛ توصیه میکنم از این دو تا برنامه استفاده کنید.

برای دانلودشون سایت فارسروید رو پیشنهاد میدم اما بهتر هست که از سایت خودشون دوره ها رو بگذرونید و اپلیکیشن رو بیخیال بشید. 

 

 

پ.نون: من همین دو تا برنامه رو امتحان کرده بودم اگه دوستان شیوه دیگه ای رو تجربه کردن که موثر بوده معرفی کنن.

 

۲۹ مهر ۰۱ ، ۰۷:۳۸ ۴ نظر ۷

FIT ON

 

از موقعی که کرونا اومد از این اپ های ورزشی نصب کرده بودم با تنوع زیاد. یکی ایروبیک بودش، یکی تمرینات کششی بودش، یکیم بود یه خانومه دست به کمر واستاده بود. این اخری از بقیه بهتر بودش اما بازم به یه سری حرکت محدود میشد.

 روندم این بود بعد یه هفته کلا بیخیال ورزش میشدم و اپلیکیشن ها رو پاک میکردم اخه جای منو تنگ کرده بودن :))

 

F I T  O N

 

این اپلیکیشن جدیده حدودا یه یه ماه و نیمه که دووم اورده و به استثنا یکی دو روز، هر روز باهاش ورزش میکنم.

وقتی برای بار اول واردش میشی باید ثبت نام کنی و اطلاعاتت رو ثبت کنی (همون سن و وزن نام و غیره ) بعد ازت میپرسه هدفت از ورزش کردن چیه؟ میخوای فعالتر باشی، وزن کم کنی، ماهیچه بسازی، تون عضلانیت رو حفظ کنی، استرست رو کم کنی یا برای قبل و یا بعد زایمان میخوای

وبعد اینکه چند بار در هفته ورزش میکنی و چه مدت و در اخر اینکه چه سبک ورزشهایی دوست داری که شامل ورزش های کششی، مدیتیشن barre,Cardio, HIIT, Strength Training, Yoga, Pilates, Dance , Prenatal & Postnatal میشه. بعد بر اساس این اطلاعاتی که بهش دادید براتون یه برنامه پیشنهادی از ورزش هایی که داره میده .البته بعد از ثبت نام هم میتونید این اطلاعاتتونو تغییر بدید 

یه خوبی دیگه هم که داره اینه که مدت زمان و میزان سختی ورزش رو نوشته و حتی یه دسته بندی بر اساس ناحیه ای از عضلاتتون که میخواید روش تمرکز کنید داره تا راحت تر انتخاب کنید و مثلا اگه تازه کار هستید بتونید با ورزش های اسون تر و کوتاه مدت تر شروع کنید و به خودتون فشار نیارید و ورزش زده نشید.

 

یه قسمتی هم هست که میتونید بر اساس سختی ورزش، مدت زمانش، سبک ورزش، ناحیه مورد نظر، تجهیزات مورد نیاز و مربی ها ورزش های موجود رو فیلتر کنید.

 

فقط اینکه اینجور نیست که مثل بقیه اپلیکیشن ها نحوه ورزش کردن رو به صورت یه گیف نشون بده بلکه به صورت ویدیو هستش و شما باید همراه با مربی ورزش ها رو انجام بدید.

خب این هم مزیتشه که یه جورایی دارید در کنار یکی دیگه ورزش میکنید و توی به پایان رسوندن و در نیمه رها نکردنش مفیده. اما یه بدی که داره اینه که چون ویدیو هستش باید انلاین باشید و حجم زیاد تری مصرف میکنه. اما مثلا من با خودم گفتم که هی تو داری یه حجم زیادی از نتت رو توی اینستا ولگردی میکنی میتونی توی یه راه مفید خرجش کنی.

 

این اپلیکیشن با این امکاناتش رایگانه !! به قول خودشون Actually Free Fitness App

فقط یه سری چیزای جزیی مثل انتخاب موزیک حین ورزش و دانلود ویدیو ها و برنامه غذاییش شامل نسخه پرمیوم میشه که همون نسخه PRO  کارتونو راه میندازه.

 

 

 

خب اگه نصب کردید بیاید همدیگه رو پیدا کنیم : arefehu9860

 

 

 

پ.نون: بیان برای اشتراک عکس ها اصلا همکاری نکرد و نشد براتون از فضا داخل اپلیکیشن عکس بزارم  و همراه اونا توضیح بدم ://

پ.نون: اپلیکیشنه قند شکن نیاز نداره :)

پ.نون: چجوری هدر وبلاگمو از اون گوشه بیارم وسط ؟؟؟

۰۳ شهریور ۰۰ ، ۱۳:۴۵ ۶ نظر ۰

من احساس مزخرفی دارم ولی چه فایده؟

LET ME TELL YOU SOMETHING
چند روز قبل مامان نسخه تک دارو شربت بابا رو داد بهم که بگیرمش و تاکید کرد که برای بیمه تکمیلی تاییدیه بگیرم و نسخه رو برگردونم خونه.


من توی مکالمه با فروشنده ها ناشی ام و مقداری متزلزل. توی مسیر یه دور با خودم تکرار کردم که تاییدیه بیمه رو یادت نشه. (آخه دفعه قبلی فراموشش کرده بودم و مجبور شدم مسیر رفته رو برای یه تیکه کاغد و مهر برگردم.)


و منم به نزدیک ترین داروخونه رفتم و نسخه رو دادم و دارو رو تحویل داد و خود متصدی رسید بیمه تکمیلی ممهور به مهر داروخونه رو بدون اینکه کلمه ای رد و بدل بشه بهم داد.
کارت کشیدم و اومدم بیرون.
رسید رو نگاه کردم و دیدم دارو رو آزاد حساب کرده. اولش با خودم گفتم اشکالی نداره و به مسیرم ادامه دادم اما بعدش با خودم گفتم اگه برم خونه مامان فکر میکنه من به "حسابی سهل انگار باش" مبتلا شدم و الی اخر.


پس به داروخونه برگشتم و گفتم که:
_ببخشید من بیمه تامین اجتماعی هستم اما انگار اشتباها دارو رو آزاد حساب کردید.
+تفاوت آزاد و بیمه اش ۵۰۰ تومنه همش.
در حالی که یه لحظه مات نگاهش کردم گفتم که اینطور و تشکر کردم و زدم بیرون


و بعد دعوا هام با خودم شروع شد.
_خاک تو سرت خب چرا مات و مبهوت نگاهش کردی باید یه چیزی میگفتی
_ باید میگفتی ما به التفاوتش و بهت چسب زخم بده. اگه قرار باشه این دفعه رو به خاطر ۵۰۰ تومن کوتاه بیای دفعه های بعد مبالغ بیشتری باید اضافه بدی.
_۵۰۰ تومن هم ۵۰۰ تومنه
_هعی تو چرا بابت اینکه اون اشتباه کرده احساس بد پیدا کردی
یکمی دیگه سرزنش ها به همین منوال گذشت
بعدش بابت اینکه به خاطر ۵۰۰ تومن اینقدر ذهنمو درگیر کردم داشتم خودمو سرزنش میکردم.

انگار که بگی به خاطر اینکه خودمو سرزنش کردم داشتم خودمو سرزنش میکردم.

رسیدم خونه و به مامان گفتم دارو رو ازاد حساب کردن اما فقط ۵۰۰ تومن فرقش بود.
و مامان گفت
اشکالی نداره. ۵۰۰ تومن ارزش هیچ کاری که بخوای بابتش ذهنتو درگیر کنی نداره.





چندین مرتبه دیگه هم اینجور چیزا رخ داده بودن.
همینکه یه بازخورد منفی نشون بدی و بعد به اون بازخوردت یه بازخورد منفی دیگه نشون بدی و تهش بگی خدایا من چه مرگم شده؟
و الان که داشتم کتاب جدید رو میخوندم فهمیدم بهش میگن حلقه بازخورد جهنمی
تو این کتابه میگه راه‌حلش اینه که دغدغه چرت تونو ول کنید و اتصالات این حلقه بازخورد جهنمی رو کوتاه کنید و به خودتون بگید من احساس مزخرفی دارم ولی چه فایده؟



دیری دی دین شما نجات پیدا کردید.

خب این خلاصه نوشته من از نیم فصل اول این کتابه که فکر میکنم راهکار خوب و ساده ای برام باشه.


انگار کل کتاب از اینجور راهکار ها داره اخه اسمش "هنر ظریف رهایی از دغدغه ها"  هستش. احتمالا به درد شما هم بخوره. اگه وفت خالی داشتید بخونیدش :)

 

 

پ.نون: جدیدا سریال ریک و مورتی و نگاه میکنم؛ جالب و خلاقانه و خشنه به نظرم‌ اما رک گویی‌اش ایده پردازی و دایره لغاتم رو گسترش داده.

پ.نون: یه ماهی میشه که با یه اپلیکیشن جالب ورزش میکنم که انگاری توی تشویقم به تداوم ورزش موثر بوده و حتما باید بهتون معرفیش کنم. پ.نون: یه کانال اموزش زبان جذاب و تمام و کمال هم پیدا کردم که اونم احتمالا به کارتون میاد.

پ.نون: پی نوشت هام چقدر شبیه to do list شده :/

۰۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۲۴ ۵ نظر ۰