یه هدنرس دیوانه کننده ای داره این بخش، که خدا میدونه. ور داشته شیفت های منو به بدترین شیوه ممکن چیده و اون سه روز تعطیلی که از ماه قبل من درخواست داده بودم رو پر کرده. دهن سرویس من حتما یه دلیلی داشته که سه روز پشت سر هم خواستم برنامه ام خالی باشه، درسته فرستادنم بخشتون که کمک باشم اما دیگه تو هم نیا همه شیفت هامو بهم بزن.

بهش گفتم من برای این سه روز برنامه دارم میگه خب جا به جا کن با همکار ها. میگم من یه هفته است اومدم و همکارهای اینجا رو نمیشناسم که بتونم جا به جا کنم بعدش هم من از ماه قبل برنامه ریزی کرده بودم. بعد حاج اقا مثلا اومده درست کرده اوضاعو؛ اومده شیفت های عصرم رو با شیفت شب جا به جا کرده. یعنی من میشم شب عصر در حالیکه قانونه که بعد شیفت شب اف باشی. نگم روزهایی که کلاس خیاطی دارم و تاکید کردم که صبحش خالی باشه اومده شیفت صبح و عصر گذاشته. امروز حسابی دهنم رو متبرک کردم دیگه.

یعنی هر جور با خودم میگه عارفه بخش خوبیه ها اگه بنا به اینجا موندن شد دعوا راه نندازی، بعد میبینم یه گلی به سرم زدن.

ببین بخش خیلی بی نظمه، مثلا شب قبل یکی از همکارها با دمپایی تو بخش داشت کارهاشو میکرد. لعنتیا دارو نمیزنن بعد تو شیفت من دارو نیست بدم به مریض. بخشش قدیمی هم هستش یعنی فکر کنم از همون زمان رضا شاه باشه، از بس که بد ساخت و تاریکه. کاملا بر اساس سابقه کار میکنن مثلا یه نیروی طرحی دیگه هم دارن که شیفت های اونو دیگه به سان مجازات جهنم براش چیدن. شیفت های 18 ساعته بعد برای همکار های با سابقه شون خیلی خوب و کول شیفت میچینه فلسفه کاریشون هم اینه که خب این خیلی وقته اینجاست و حق اب و گل داره پس بیایم دهن این نیرو های جدید رو سرویس کنیم که نیرو های دیگه مون بهشون بر نخوره ادم واقعا با بی نظمی اینجا نمیتونه بسازه.

هی میخوام من ریلکس کنم اما اینا نمیذارن. میخوام یه چله ور دارم برگردونم بخش قبلی.

تو رو خدا یه دعایی، ذکری، حدیثی چیزی...

این کتابی هم که از کتاب خونه امانت گرفتم هیچ راهکار کاربردی ای نمیده. کاملا مشخصه این خارجیا بحران هاشون هم با ما فرق میکنه.

 

بابا میگه توی ماشین بودن و زنداییش از دخترش میگه که یه مدت تو یه اداره ای کار میکرده اما فشار روانیش زیاد بوده و اومده بیرون و دیده زندگی با پول خودت خیلی حال میده و دوباره رفته همون اداره.

و میدونی بابای من چی گفته، گفته والا عارفه که فعلا مرخصیه دیگه فکر نکنم فشاری روش باشه اصلا ://

یعنی خاک تو سر من

 

پ.نون: احتمال بالا تا مدتی وضع وبلاگم همینجور ناله است و خاطرتان مکدر خواهد شد میتونید بدون عذاب وجدان ترک کنید اینجا رو. چون من همچنان خواهم نوشت.