گاوگیجه ی درونی

۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۳ ثبت شده است

شوق زندگی

به رفتار خودم سر سفره دقت میکنم

اینکه شام غذا خوشمزه همبرگر داشتیم

اینکه هممون سالم و سلامت و با دل اروم کنار هم نشسته بودیم

اما لحظه ای حس کردم من شوقی برای زندگی ندارم

شوقی که ریحانه همبرگرش رو توی لایه دوم نون پیچوند ندارم

شوق رضوانه برای اینکه نصف ساندویچش رو برای فردا نگه داره رو نداشتم.

شوق مامان از اینکه همبرگر دوست داره رو نداشتم

موضوع همبرگر نیست

انگار مدت زیاریه شوق زندگی از من رخت بر بسته

وقتی شوق زندگی میگم منظورم اون شوقیه که تو برای فردا شن ذوق داری 

قراره یه کار باحال انجام بدی یا منتظر نتیجه یه چیزی هستی

بیشتر حس من مثه مامان بزرگیه که اردش رو الک کرده و الکش رو اویخته

۲۷ بهمن ۰۳ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر ۴

تبریک طرحم تموم شد

سلام 

و بله من یهو ساعت ۴ صبح به سرم زده بیام بنویسم

اول اینکه یه هفته ایه ذوق دارم چون دست قشنگه رو به افتخار این بازیکن بزنید که بالاخره طرحش تموم شد

خداروشکر خداروشکر خداروشکر

محیط کار واقعا ادمو بزرگ میکنه چه nicu که بودم و همکارای نایس و مریضای گوگولی داشتم و چه بخش سگ اعصاب عفونی تو این دو سال واقعا بزرگتر شدم‌.

در ادامه بعله من ادامه طرح زدم چون مدرک لعنتیم رو میخوام و از اینکه یه روز بیشتر دست این وزارت بهداشت سگ باشه میترسم.

اما همه امیدم و ارزوم اینه که استخدامی قبول بشم

میدونی چون با وجود اینکه محل کارم واقعا نایس و خوبه اما خب مقدار زیادی برام سمه و من نمیتونم خودم باشم

و میدونم که اگه برم جای دیگه ای لگد زدم به بخت خودم و البته ملیحه میگه بیشترش به خاطر ترس خودته عارفه. این بخش بهشت نیست و بخش های دیگه هم جهنم نیستن و گاهی فکر میکنم اره ملیحه راست میگه اما خب اب ندیده از اب میترسه. وقتی من یه بار جهنم رو تجربه کردم چطور میتونم قبول کنم که جهنم نیست.

علی ای حال دلم روشنه و امیدم به خداست و مسمئنم هیچ چیزی از تقدیرم خارج نیست و من تلاشم رو میکنم و باقیش رو واگذار میکنم.

 

اخیرا ادم مومن و معتقدی شدم و این حس درونیم رو دوست دارم

 

برام دعا کنین

۱۶ بهمن ۰۳ ، ۰۴:۵۵ ۶ نظر ۶

دیگه حوصله ندارم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۲ بهمن ۰۳ ، ۱۹:۰۰