امروز آقای خ تو اینستا استوری کرده بودن که :
"ف.خ همونی که ....
حقیقت رو بگید چه خوب چه بد.جمله هاتون استوری نمیشه"
و من داشتم میمردم برا اینکه بنویسم:
آقای خ صفت بارزی نمیتونم بگم ولی شما رو همیشه با خاطره روزی که استاد کلیه از کلاس بیرونتون کردن و آقای ط روتون کراش زدن به یاد میارم.
قضیه از این قراره که؛استاد درس کلیه از اون استاد هایی هست که چهره همیشه خندون و گوگولی داره ولی در باطن...
روز چهارشنبه ای سر کلاس بودیم که یکی از بچه با جملات طنزش کلاس رو مستفیض کرد و استاد لبخند به لب در تشخیص فرد خاطی دچار اشتباه شد و فرد بغل دستیش رو خطاب کرد که :
-اقایی که پیرهن فلان رنگی پوشیدی
+استاد من؟؟
-بله شما ،کلاس که جای خوشمزه بازی نیس
اقای خ هم دیدن چاره ای جز ترک کلاس ندارن و رفتن بیرون.
شب هنگام یکی از بچه ها پیامی از کانال کراش فوروارد کرد؛ "اون آقایی که چهارشنبه از کلاس اخراج شدی،دلم گیر چشماته،یکم ما رو هم تاه کن . بیا با هم اخراج شیم."
عقل سلیم میگفت که یکی از دخترا رو این بنده خدا کراش زده. ما هم که دیوارمون کوتاه بود مستمع لال شده بودیم و پسرا فرصت رو مغتنم دیدن و پیاز داغ ماجرا رو زیاد میکردن که؛ خب اقا فرهاد هم رفت قاطی مرغا و شام افتادیم و طرف کی هست ومبارک باشه و از این قبیل.
تا خود اقای خ دست به چت و کیبورد و سرچ شدن و کاشف به عمل اومدن که شخص کراش زده علیرضا نامیه.
و ما چند تا علیرضا تو کلاس داشتیم؟؟؟
آقای خ، نماینده مبارک کلاس رو در پیامی تگ کرد و گفت که بیا با هم اخراج بشیم.
و این چنین پسران تباهی دارد کلاس ما.