وقتی ازدواج کردم میخوام خودم کارتهای عروسی رو پشت نویسی کنم و بنویسم
خاله راحله با شوهر بچه ها
عمو مصطفی با خانم و دو قلو ها
دختر دایی فاطمه و همسر
پسر عمو هادی با خانواده
میخوام شروع نوشتت با خود اصل کاری نسبت فامیلی باشه حالا زن باشه یا مرد

 

الان یادم اومد دیشب توی شیفت تلفن زنگ خورد و من که تنها تو بخش بودم جواب دادم. صدای پشت تلفن گفت از اتاق cpr زنگ میزنه یه مریض خانم کوید داره و برای پذیرش جا داریم یا نه؟ من با مکث طولانی گفتم به شماره فلان زنگ بزن.

 

 

اوضاع خیلی خوبه و من باید اینجا میگفتمش.


برای این ماه خدا رو شکر یه روتین شیفتی دارم و بدنم الان عادت کرده. فیکس شب هستم و اگر چه واقعا اون نخوابیدنه سخته اما اینکه تکلیفم مشخصه واقعا خدا رو شکر داره برام.
این ماه مبلغی به نام تعرفه گذاری پرستاری واریز کردن که حقیقتا کم بودش، در توصیف کم بودنش بگم که نیرو های اورژانس بیمارستانمون با اون همههه کارشون و استرس هاشون رفتن درخواست جا به جایی زدن چون مبلغی که گرفتن به اندازه صدقه بوده. قصد داشتم با پول این تعرفه گذاریه برم یه چرخ سردوز بخرم اما خب خیلی پولش کمه و نمیشه.
القصه انگار اون بالا دستی ها مبلغ هنگفتی رو اول برای خودشون برداشتن و بعد باقیمانده رو تقسیم کردن. و انگار دیروز یه سری از پرستارا رفتن جلوی استانداری اعتراض. علی ای حال من توی برهه ای هستم که خیلی تنش زا نیست برام اما خب از یه سری تنش ها من جمله این یکی دوری میکنم.
اینو نمیدونم قبلا گفتم یا نه اما در دقایق اخر سال ۱۴۰۱ رفتم یه میز خیاطی خیلی ساده خریدم و الان هر موقع بهش نگاه میکنم احساس شادی میکنم. هر چند هنوز وقت نکردم پشتش بشینم و بابت این موضوع احساس عذاب وجدان دارم. برای خرید چرخ سردوز هم هنوز دو دلم. از طرفی میگم خب نگیرم باید چی کار کنم لباسا رو و از طرفی هم اینکه من که دوماهی یه لباسی میدوزم،درسته برای خرید چرخ هزینه کنم؟
ماه رمضونه و من در معنوی ترین حالت قرار دارم، خصوصا با این برنامه قبل افطار محفل. بعضی ایات رو که با اون صوت های دلنشین میشنوم حس میکنم این ایه جدید و همین الان نازل شده و برای اولین بار میشنومش و از شنیدنش و اون پیامی که تو دلش نهفته ذوق میکنم. خلاصه انقدر جو گیر شدم که رفتم یه برنامه نصب کردم که تجوید یاد میده، هنوز باهاش کار نکردم و به نظر میاد خیلی برنامه کار درستیه. اسم برنامه اموزش تجوید از حامیم هستش. اگه زودتر به از من استفاده کردید خبر کارامد بودنش رو بدید.


بزرگترین چالش این ماه برای من ساعتای خوابمه.به خاطر شیفتام تقریبا شب ها کاملا بیدارم و صبح ها خواب. درست کردنش خیلی سخته برام با این حال تلاش میکنم اندکی بیشتر توی روزها بیدار باشم.

 

پ.نون: خیلی دلم میخواست متن های اخیرم متن های فاخر و جذاب و  پرمحتوایی باشن اما ذهنم یکم ازاد گویی بی مهابا داره و تا فرمون دستش بیاد طول میکشه. 

سر راست بگم شما رو به وبلاگ شاگرد بنا هدایت میکنم.