محرم شده و تمام کوچه مون با پرچم های سیاه عزادار شده اند.

امروز از کنار خونه ای که توش روضه به پا بود رد شدم و هیچ حسی سراغم نیومد.

تلوزیون مراسم حرم رو پخش میکنه و هیچ حسی ندارم.

چایی تکیه رو میخورم و هیچ حسی بهم دست نمیده.

من نگران این آدمم.