امروز عصر دیگه حس کردم کافیه و باید یه فکری برای هزار و چهارصدی که "نمیدونم باید چی کارش کنم" بکنم.
اگه یکی از تو کوچه پیدا بشه و بگه: خب تو که نمیدونی باید چی کار کنی بیا فلان کار رو بکن. من سریع قبولش میکنم اما اگه خودم بخوام برا باقی سال های زندگیم تصمیم بگیرم ...
همیشه فکر میکردم باید تا اخر زندگیت رو بدونی باید چی کار کنی یعنی باید بدونی مقصد کجاست تا بتونی بگی از این مسیر باید برم و من همچنان نمیدونم مقصدم کجاست :/
اما تو یه کتابی خوندم که مثه این میمونه که تو یه زمین تاریک بزرگ گیر افتادی و فقط یه فانوس داری. با اون فانوس که نمیتونی مشخص کنی راه خروج کجاست پس بهترین کار اینه که فانوس رو بگیری جلوت و تا جایی که مسیرت روشنه گام برداری. 

با هیچ کدوم از این روش ها کنار نمیام و نمیدونم باید چی کار کنم. 

امسال با پادکست معروف تم سالیانه آشنا شدم و خیلی خوب بود. اما بازم یه مشکل دارم اونم اینکه یه عالمه ضعف و زمینه برای بهبود وجود داره و من باید کدومشو انتخاب کنم؟؟ 

 

درسته اونی که منو به هدفم نزدیکتر میکنه ، باید اونو انتخاب کنم. 

اما من که هدفم مشخص نیست :||

 

 

 

 

پ.نون: همچنان سردرگمم.
پ.نون (۲) :از بیانی هایی که از پادکست تم سالیانه تو وبلاگ شون نوشتن ممنونم و جا داره من هم این جمله معروفش رو بگم؛

برنامه ریزی و هدف گذاری پایه اش حذف و اضافه است. اگه قراره چیزی بیاد تو ، باید قبلش چیزی بیرون رفته باشه.  مثلا اگه قراره امسال بیشتر کتاب بخونی باید یه کاری رو کمتر انجام بدی.

پ.نون (۳) : شش روز از  وقت اضافه ۱۳۹۹ میگذره هرچند بیشترش به مریضی گذشت اما ۱۴۰۰ تحت هیچ شرایطی  برا من صبر نمیکنه همونجور که تا الان نکرده. اگرچه شش روز زمان کافی برای جمع کردن ۱۳۹۹ نیست (یعنی حتی اگه کل ۳۶۵ روز سال رو هم بذارن باز هم کافی نخواهد بود)  باید سال جدید رو شروع کنم ، اونم از فردا.
پس سال نو مبارک :)