چند وقت پیش اومدم گفتم که ابلاغیه طرحم اومده و نگرانم. ابلاغیه اومده و بیمارستانی که دوست داشتم نیفتادم و گفتم گلی میگه که همه چی رو به اوس کریم سپرده.
اون موقع از بچه ها خبر نگرفتم که اونا کجا افتادن، اما دیروز زنگ زدم بهشون و جالبه بگم گلی همون بیمارستانی که من دوست داشتم افتاده و جالب بود که خودش ناراضی بود و دوست داشت بیمارستان من بیفته. دلیلش رو که پرسیدم گفت چون اونجا ادم کار کشته تر میشه و من گفتم گلی: نمیدونم کار سنگین و طاقت فرسا اینجا که حتی وقت نخواهی کرد بری دستشویی چجور تو رو یه ادم حرفه ای میکنه. به نظر من فقط خسته و فرسوده میکنه.
بعد اینکه بیمارستان محبوبم نیفتادم با خودم گفتم یا زنگی زنگی یا رومی رومی1 حالا که بیمارستان محبوبم که کار با ارامشی داره نیفتادم میخوام اورژانس برم. گرچه برای بیمارستان مهم نیست که دوست داری کجا بری و خودش بر اساس اولویت نیاز بخش ها نیرو توزیع میکنه. امیدم به اینه که شاید بچه ها دوست نداشته باشن اورژانس شلوغ و پر کار برن و من یه حق انتخاب داشته باشم.
هنوز که معلوم نیست چی بشه چون ازمایشات و طب کارم رو ندادم و احتمالا دو سه هفته دیگه برم بیمارستان.
چند روز پیشا یه سر رفتم مهر سازی که مهر ببینم. اقاهه گفت دو خطی میخوای یا سه خطی. من که خیلی سر در نیاوردم اما مهر های دو خطیش جمع و جور تر بود. بین مهر های دو خطی یه مدل مهر بود که خیلی محکم و با کیفیت به نظر میومد اما رنگش مشکی بود و فقط همین رنگ رو داشت. یه مدل هم بود که رنگی پنگی تر بود اما یه مقدار شکننده به نظر میومد البته شکننده که نه فقط چون پایینش یه حالت شفاف یکم نازک بودش نسبت به اون یکی بی کیفیت تر به نظر میومد. اونجا نتونستم تصمیم قطعی بگیرم که مهر با دوام اما زشت رو بگیرم یا مهر خوشگلتر اما شکننده. یه دلم میگفت که عارفه تو که میخواستی برای بیمارستان ست جامدادی و مهر سبز بگیری، حالا که جامدادیت سبز نشد و یونیکورن سفید گرفتی بیا مهرت رو هم یه رنگ گوگولی بگیر. تازه تو که فعلا قصد جدی نداری بعد دو سال طرحت همچنان توی بیمارستان کار کنی بیا و همین دو سال رو هر ایده ای داری انجام بده که به دلت نمونه. یه دل هم میگه که هیچ نظری ندارم اما باز نشه که مهرت به سال نرسیده خراب بشه و بخوای دوباره هزینه کنی.