بدن شما یک جراحتی برمی دارد؛ این ران، این بازو، یک جراحت عمیقی برمی دارد، این لای گوشت از هم باز می شود؛

اینجا مرهمی به شما می دهند، دارویی می گذارید، ویتامینی مصرف می کنید، آمپولی می زنید؛ تا این می جوشد، تا این میتراود و می زاید، تا بالاخره همجنس خود را، آن گوشت بدن، آن ماهیچه بدن، هم سنخ خود را کنار خود به وجود می آورد.

تشکیلات بدن شما کار می کند، این زخم پر می شود، التیام پیدا می کند. این التیام پیدا کردن یک زخم را، یک جراحت را، در نظرتان نگه بدارید، تا تشبیهش کنم و تمثیل کنم به غفران؛ ببینید غفران چه جوری است.

روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام می دهید، ضربتی بر روح وارد می کند و زخمی به وجود می آورد.

چرا آقا؟ چرا می گوییم گناه ضربت بر روح است؟ برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل مورد نظرش باز می دارد.

در مقام مثل و تشبیه، میشود همین زخم زدن، همین شکاف را بر پیکره روح تو به‌وجود آوردن. این گناه که انجام شد، این نقیصه شکل گرفت. شما مال مردم خوردید خدای نخواسته، آنی که شرب خمر کرد، آنی که ربا خورد، آنی که زنا کرد، آنی که دروغ گفت، آنی که افترا گفت، با هریک از این کارها، یک شکافی به روحش، به پیکره روانش وارد آمد، این روح او زخمی شد، ناقص شد، از کمال که غایة الآمال است دور افتاد؛ این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند.
غفران یعنی چه؟ غفران یعنی این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه ای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، این را می گویند غفران.

چه جوری برطرف می شود؟ چه جوری برطرف می شود آن نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه به وجود آمده؟

با جبران کردن.

آن کسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطه پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آن وقتی این عقب ماندگی اش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.

 

یک مثال دیگر بزنم.
سوار ماشین شدید، دارید می روید سر پنجاه فرسخی. اگر این ماشین در راه توقف کرد، شما چه شدید؟ عقب افتادی. 
جبران این عقب ماندگی به چیست؟
به  یک خرده تندتر بروید، یک خرده بی وقفه تر بروید، یک مقدار از استراحت، بیشتر صرف نظر کنید تا در وقت معین به نقطه مورد نظر برسید. 
وإلا با نشستن آنجا و گفتن که خدایا من غلط کردم، یک ساعت پیش اینجا در قهوه خانه لمیدم و دیر حرکت کردم، خدایا اشتباه کردم، خدایا غلط کردم؛ این کاری از پیش نمی برد. 

حالا بالاخره غلط انجام گرفت، زودتر حرکت کن، تندتر برو تا این توقف و تأخیر یک ساعته را جبران کرده باشی.

مغفرت الهی این جوری است. 

خدای متعال نمی گوید چون تو گناه کردی، حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلا از بین نخواهیم برد، لج نمی کند خدا. 
ما لجباز نیستیم، ما غفاریم. آن گناه هایی که انجام گرفت، آن اشتباهاتی که به وجود آمد، ما حاضریم از آن اشتباهات صرف نظر کنیم، درصورتی که جبران بشود. نمی گوییم چون شما یک روزی اشتباه کردید، حالا صد برابر مجاهدت کردید، مجاهدت شما به خاطر اشتباه شما هیچ

《وَإِنِّی لَغَفَّارٌ》 ما غافریم، ما خلاها را پر می کنیم، زخمها را التیام می دهیم، 
اما برای چه کسی؟ 

《لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ》
من بخشنده ام برای آن که توبه کند. 
توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. 
راه تکامل شما از اینجا بود، شما باید این طرفی می رفتید؛
حاضریم شما را ببخشیم، کی؟ وقتی بروید به طرف تکامل، مجددا به راه درست برگردید.

لِمَنْ تَابَ ، توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن.
ایمان خود را قوی کند، 
عمل صالح کند. عمل! نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن ودل خوش داشتن خود بسنده کرد.

 

امام خامنه ای(مدظله العالی)_طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن