امروز آخرین روز حضورم در بخش اعصاب و روان بود.

از تموم شدنش خوشحال بودم چون دیگه واقعا داشت تو زندگیم تاثیر منفی میزاشت. با گریه میخوابیدم با گریه بیدار میشدم زودرنج شده بودم و اندکی پرخاشگر.

و ناراحت هم بودم چون دیگه جایی به این روراستی کاستی های جامعه رو تو صورتم نمی کوبه.

خب؛

عینکی زودرنج طلبکار من کل خاطرات این بخش فقط برای تو بود. برای اینکه یکم آسونتر بگیری.

ذهنت رو درگیر حرفی که تو دعوا بهت زدن نکن.

به اونایی که میگن "خجالت بکش، مگه تو بچه ای" توجه نکن.

خودت رو به خاطر اینکه کاش فلان چیزو نمیگفتم سرزنش نکن .

هیچ معلوم نیست دقیقا تو کدوم  موقعیت استرس زا قراره از مرز رد بشی و قرص اعصاب مصرف کنی.بقیه لطف میکنن بهت بگن اختلال روان داری ولی خودت بهتر میفهمی که برچسب روانی بودن میخوری.

 

 

 

[البته هنوز خیلی چیزا از این بخش رو باید ثبت کنم.]