طبق تعاریف از قدیم الایام حتی توی جوک هامون بهش میگفتن تیمارستان یا دیوونه خونه.

اما نباید انتظار داشته باشید که با یه فضای مخوف مشابه زندان های ساواک مواجه بشید که  افراد رو به تخت زنجیر کنن و دائم بهشون شوک الکتریکی بدن.

شاید بشه گفت حتی خلوت تر از بیمارستان های عادی (بیماران جسمی) باشه و همینطور فضای ارومتر و یا شادتری داشته باشه . 

که همینطور هم بود.

همیشه ترس عجیبی از بیمارستان های اعصاب و روان داشتم.

میترسیدم که یادم بره برای چی به اینجا اومدم و قاطی جمع فارغ از دغدغه بشم و برچسب بخورم.

میترسیدم از نگاه هایی که مدتها درونم رو در پی یک اشکال خفیف روانی کنکاش میکردن.

میترسیدم از اینکه بگن " دیدی گفتم یه چیزیت هست من از اولش مطمئن بودم این چهره همیشه خندون یه عیبی داره ، نمیشه که هر کی هر چی گفت بازم لبخند بزنی و مهربون باهاش برخورد کنی"

 

و منی که همیشه شاد و شنگول بودم شدم یه آدم آروم و محتاط.