ریحانه عادت داره بلند بلند درساش رو بخونه و حفظ کنه و الان فصل امتحاناتشه و من تو این خونه دارم دیوانه میشم، دیوانه.
و فقط یه هفته تا شروع بخش مورد علاقه من یعنی ccu عزیزم باقی مونده و تصمیم گرفتم بعد دو ماه دوری از کتابا و تمرینا دوباره شروع کنم به مطالعه.
با یه نوار قلب ساده شروع کردم و متاسفانه هیچی یادم نمیومد، هیچی.
اون همه زحمت کشیده بودم و حالا هیچی.
سر و صدای ریحون یه طرف و این فراموشی و مجبور به دوباره خوندن ها یه طرف. دلم میخواد گریه کنم.