امروز هم روز زوج بود.
تو کلاسمون یه خانوم خیلی مزخرف وجود داره از اونا که فکر میکنن اجازه دارن تو هر چیزی دخالت کنن، از اونا که انگاری خیلی خوشمزه و فان ان، از اونا که درباره هر چیزی اظهار فضل میکنن :/
و من به شدت ازش بدم میاد، انقدر که اصلا دوست ندارم جواب تیکه هایی که میندازه رو بدم، یعنی از ادمای اینجوری به شدت متنفرم، متنفرم و متنفرم.
بشر به تو چه که من چرا اینجوریم، سرت تو کار خودت باشه.
خب چرا منی که خیلی همه چی رو ساده میگرفتم و رد میشدم امروز اینجوری داغ کردم؟
چون همین خانوم که اسمشو میزارم ه سه چشم اومد استپ منو انداخت ردیف عقب و خودش استپشو جای من گذاشت و گفت خب تو که نیازی نداری و فلان و بیسار . میدونم چیزی به عنوان جای من و جای فلانی وجود نداره ولی کارش به غایت زشت و دور از ادب بود و من اون لحظه چی کار کردم؟
Nothing
چرا هیچی نگفتم نمیدونم، در حالیکه مامانم میگه اگه به تیکه انداختن باشه خیلی حرف های نیش داری میزنی.

هفته بعد احتمالا مجبورم روزهای فرد برم و این خوشمزه خانومو نمیبینم و بسیار اعصابم ارومه.
نمیدونم الان دارم به طرز احمقانه ای از برخورد باهاش دوری میکنم یا اینکه خیلی هوشمندانه دارم احترام خودمو نگه میدارم.

 

مامان میگه که: عارفه یکم اجتماعی تر باش، خیلی با ادمایی که در ارتباطی اما یکم دوری ازشون رسمی برخورد میکنی. اما من فکر میکنم که کار درستی میکنم هر چند شاید برابر اندازه ای که من با احترام رفتار میکنم مورد احترام قرار نمیگیرم اما بی خطر ترین روشه برای رو ندادن بهشون.