صبح با پیامک واریز بانک بیدار شدم.
با خودم گفتم: به به چه روز خوش یمنی. امروزو حتما باید تو وبلاگم ثبت کنم. 
 
روز، روز امتحان ccu بودش.غول مرحله وسط.
آوازه سختی درس و امتحانش از ترم پیش به گوشم رسیده و برا همین از همون اول ترم نشستم از رو رفرنس خوندم. با اینکه قبل امتحان تقریبا آماده بودم به خودم مغرور نشدم و بازم نشستم خوندم و مرور کردم. 
 
امتحان ۵۰ تا سوال بودش با ۴۵ دقیقه وقت و سوالای پیچیده.
با اینکه زمان کم بود اما من اخر سر ۱۵ دقیقه اضافه آوردم. نمیدونم چرا انقدر عجله کردم. 
 
خب امتحانی که از اول ترم رفرنس بخونی و تو امتحام عملی عالی باشی رو باید چند بشی؟؟
وقتی نمره مو دیدم به شدت شوکه شدم.
و عصبانی 
نشستم حساب کردم که اگه امتحان دیگه ای رو ۲۰ بشم یه نقدار از فاجعه این نمره ام کم میکنه.
یه نفس عمیق کشیدم و گفتم: عارفه اجازه نده این اشتباه امتحان ۲ واحدی فردات رو خراب کنه.
بعدشم nonstop نشستم درس خوندم برا فردا. 
 
بعد نماز مغرب بود که زهرا پیام داد نمره امتحان کاراموزی ICU اومده.
و اونو چند شدم؟؟
دقیقا همون نمره امتحان صبح. 
 
دیگه کاملا گند زده شده بود به کارنامه این ترمم که دوست داشتم به عنوان اخرین ترم نمره های خوبی رو توش ثبت کنم. 
 
صبر کن
هنوز یه واقعه دیگه مونده. 
 
همونطور که داشتم خودمو میخوردم کل خونه تو تاریکی فرو رفت و برق قطع شد. 
و همین مورد کم بود که پکیج افتضاحات روز رو تکمیل کنه.